12) جزء دوازدهم قرآن کریم، آیات ١ الی ١٠٩ سوره ی یونس
به شما ایمان نداریم
فرعون حضرت موسى(ع) را متهم كرد به این كه مىخواهد دین و آیین مردم را تغییر دهد تا خودش قدرت را به دست بگیرد و بر آنان حكومت كند. به او گفت: «اى موسى! تو قصد نجات مردم را ندارى و اگر مىخواهى با سحر و جادو ما را مطیع خود كنى، بدان كه ما هم جادوگران بزرگى داریم كه مىتوانند با تو مبارزه كنند و تو را شكست بدهند؛ اگر موافق هستى روزى را معین كن كه در حضور ما و مردم با آنان مبازره كنى.» حضرت موسى(ع) پذیرفت و روز جشن هنگام ظهر را انتخاب كرد كه مردم تعطیل باشند و همه بیایند و هوا كاملاً روشن باشد كه همه چیز به خوبى دیده شود. فرعون دستور داد تمام جادوگران ماهر را نزد او ببرند. در قرآن چنین مىخوانیم:
گفتند: آیا به سوى ما آمدهاى تا ما را از آنچه پدرانمان را بر آن یافتهایم، منصرف كنى و در این سرزمین، بزرگى براى شما دو نفر باشد؟ ما به شما ایمان نداریم. و فرعون گفت: همه جادوگران دانا را نزد من بیاورید.
آیات 78 و 79
حقیقت آشكار شد
روز موعود فرا رسید. میدان وسیعى بود و جمعیت زیادى از مردم گرد آمده بودند. در یك طرف میدان، فرعون و یارانش همراه تعداد زیادى از جادوگران ماهر، و در طرف دیگر، موسى(ع) و برادرش با لباسهاى ساده و عصا حضور داشتند. حضرت موسى(ع) ابتدا مردم و جادوگران را دعوت كرد كه به یگانگى خداوند ایمان بیاورند و اعلام كرد كه كارش جادوگرى نیست، بلكه معجزهی خداوند است.
جادوگران مدت كوتاهى با هم صحبت و مشورت كردند. سپس به موسی (ع) گفتند : « تو شروع می كنی یا ما شروع كنیم ؟» موسى(ع) گفت: «شما شروع كنید.» آنان هر چه براى جادوگرى همراه آورده بودند، یكباره به میدان انداختند. به نظر مىرسید كه مارهایى كوچك و بزرگ و رنگارنگ در میدان حركت مىكنند. آنان مردم را جادو كرده بودند. همه در وحشت فرو رفته بودند. فریاد شادى فرعونیان به آسمان رفته بود. گروهى از ترس و وحشت فریاد مىزدند و خود را عقب مىكشیدند. در این هنگام، حضرت موسى(ع) فرمان یافت كه عصایش را به زمین بیندازد. و او عصایش را به زمین انداخت. ناگهان عصا تبدیل به مارى شد كه تمام آنچه را كه جادوگران به میدان آورده بودند، بلعید. حقیقت آشكار شد و جادوگران شكست خوردند. در قرآن چنین مىخوانیم:
پس هنگامى كه جادوگران آمدند، موسى به آنان گفت: آنچه را مىاندازید، بیندازید. پس هنگامى كه انداختند، موسى گفت: آنچه آوردهاید، جادو است. به زودى خدا آن را باطل مىكند. به راستى كه خدا كار مفسدان را اصلاح نمىكند. و خدا با كلماتِ خود، حق را ثابت مىكند. هر چند گناهكاران دوست نداشته باشند.
آیات 80 الى 82
بر خدا توكل كردیم
فرعون كه شكست سختى خورده بود، به ناچار مدتى حضرت موسى(ع) و برادرش را آزاد گذاشت. هر روز تعدادى از مردم ضعیف و ستم كشیده، به حضرت موسى(ع) ایمان مىآوردند.
اطرافیان فرعون به او انتقاد مىكردند كه چرا اجازه داده است موسى و برادرش به راحتى مردم را به خداپرستى دعوت كنند. فرعون تصمیم گرفت قوم بنىاسرائیل را نابود كند، پسرانشان را بكشد و دخترانشان را براى كنیزى زنده نگه دارد. قوم بنىاسرائیل كه مردمى كم صبر بودند، شكوه و شكایت را شروع كردند. آنان به حضرت موسى(ع) مىگفتند: «پیش از این كه تو بیایى، فرعونیان ما را آزار مىدادند، اكنون هم كه تو آمدهاى، باز هم ما را آزار مىدهند و ظلم و ستم آنان ادامه دارد. پس چه وقت از دست آنان نجات پیدا مىكنیم؟» حضرت موسى(ع) مردم را دلدارى مىداد و به آنان مىگفت كه مبازره با ظلم و ستم كارى نیست كه به راحتى انجام گیرد، بلكه باید صبور بود و سختىها را تحمل كرد و از خدا كمك خواست. در قرآن چنین مىخوانیم:
پس كسى به موسى ایمان نیاورد به جز گروهى ضعیف از قومش، در حالى كه مىترسیدند از این كه فرعون و سرانش آنان را گرفتار سازند، و به راستى فرعون در آن سرزمین تسلط داشت و به راستى او از اسرافكاران بود؛ و موسى گفت: اى قوم من! اگر به خدا ایمان آوردهاید، اگر مسلمان هستید، پس بر او توكل كنید. پس گفتند: ما بر خدا توكل كردیم. پروردگارا! ما را براى قوم ستمكار، آزمایش قرار نده! و به رحمت خویش ما را از مردم كافر نجات بده!
آیات 83 الى 86
دعایتان پذیرفته شد
به فرمان خداوند مهربان، حضرت موسى(ع) و یارانش خانههایى نزدیك هم ساختند تا در كنار یكدیگر و به كمك هم، طبق دستورات و آیین الهى زندگى كنند. اما فرعونیان كه مال و ثروت فراوانى داشتند، مردم را فریب مىدادند و گمراه مىكردند و هر روز ظلم و ستم بر بنىاسرائیل را افزایش مىدادند تا عاقبت موسى(ع) آنان را نفرین كرد. در قرآن چنین آمده است:
و به موسى و برادرش وحى كردیم كه براى قومتان در مصر خانههایى بسازید و خانههایتان را روبهروى هم قرار دهید و نماز بهپا دارید و به مومنان بشارت بده. و موسى گفت: پروردگارا! تو به فرعون و سرانش در زندگى دنیا،: زینت و اموال دادهاى! پروردگارا! تا از راه تو گمراه كنند. پروردگارا! اموالشان را نابود كن و دلهایشان را سخت گردان كه ایمان نیاورند تا عذاب دردناك را ببینند. گفت: دعاى شما پذیرفته شد. پس استقامت كنید و از راه كسانى كه نادانند، پیروى نكنید.
آیات 87 الى 89
ایمان آوردم
خداوند مهربان، به حضرت موسى(ع) وحى كرد كه پیروانش را از مصر خارج كند. حضرت موسى(ع) دور از چشم دشمنان، بنىاسرائیل را جمع كرد و همگى شبانه از مصر خارج شدند، اما جاسوسان فرعون، از ماجرا باخبر شدند و موضوع را به او گزارش دادند. فرعون به سرعت نیروهایش را جمع كرد و به تعقیب آنان پرداخت و هنگام طلوع آفتاب به آنان نزدیك شد. هنگامى كه یاران موسى(ع)، فرعون و لشكرش را دیدند گفتند: «بدون شك ما در چنگال فرعون گرفتار مىشویم. راه نجاتى نداریم. پیش رویمان دریاست و پشت سرمان فرعون با لشكرش، كه به زودى به ما خواهند رسید و همه را مىكشند یا به اسارت مىگیرند.»
در این هنگام، حضرت موسى(ع) به فرمان خدا، عصایش را به آب زد. دریا شكافته شد و در میان آن، راهى خشك پدید آمد. قوم بنىاسرائیل به سرعت وارد دریا شد. فرعونیان با این كه از دیدن این معجزه الهى، مات و مبهوت شده بودند، اما به تعقیب حضرت موسى(ع) و یارانش ادامه دادند و وارد دریا شدند. وقتى آخرین نفر از بنىاسرائیل از دریا بیرون رفت، آخرین نفر از فرعونیان وارد دریا شد. در این هنگام امواج به هم پیوستند و فرعونیان همگى غرق شدند. فرعون در حال غرق شدن، گفت: «ایمان آوردم!» اما خداوند مهربان به او چنین پاسخ داد:
و بنى اسرائیل را از دریا گذراندیم. آنگاه فرعون و سپاهیانش از روى ستم و تجاوز آنان را تعقیب كردند. تا وقتى كه داشت غرق مىشد، گفت: ایمان آوردم كه هیچ خدایى جز آن كه بنىاسرائیل به او ایمان آوردهاند، نیست. و من از مسلمانانم!
- الان؟ در حالى كه پیش از این، سركشى مىكردى و از مفسدان بودى؟! پس امروز بدنت را بیرون مىاندازیم تا براى كسانى كه بعد از تو مىآیند، نشانهاى باشد و به راستى بسیارى از مردم از نشانههاى ما غافلند.
آیات 90 الى 92
اختلاف كردند
خداوند مهربان، قوم بنىاسرائیل را از ظلم و ستم فرعونیان نجات داد و بعد از سالها اسارت و محرومیت، به آنان آزادى بخشید. كتاب تورات را كه برنامهی كامل یك زندگى سعادتمندانه بود بر حضرت موسى(ع) نازل كرد و نعمتهایش را بر آنان تمام كرد. اما قوم بنىاسرائیل با این كه مىدانستند حضرت موسى(ع) پیامبر خداست و معجزات فراوانى از او دیده بودند و با این كه مىدانستند باید طبق قوانین و دستورات تورات زندگى كنند، اما دچار اختلاف و پراكندگى شدند؛ بهانهجویى كردند و هر روز چیزهاى تازهترى از حضرت موسى(ع) خواستند. خداوند مهربان مىفرماید:
و به راستى ما بنىاسرائیل را در جایگاه نیكو منزل دادیم و از چیزهاى پاكیزه به آنان روزى دادیم. پس به اختلاف نپرداختند تا آن كه دانش برایشان آمد. به راستى كه روز قیامت پروردگارت در آنچه در آن اختلاف داشتند میانشان داورى خواهد كرد.
آیهی 93
نشر لک لک
منبع: آشنایی با قرآن کریم برای نوجوانان
جزء یازدهم قرآن کریم، آیات ١ الی ١٠٩ سوره ی یونس